به كدام افق بي زوال بنگرم؟!
به كدام مسير بي انتها چشم حسرت بدوزم؟!
به كدام آه و فرياد گوش فرا دهم؟!
به كدام نگاه ديدگانم را تقديم كنم؟!
اينجا پنجره ايست!پنجره تنهايي!كه از آن تنها مي شود يك مشت هيچ را ديد!
و در پس آن هيچ
پس آن نگاه كجاست؟