• وبلاگ : پيامهاي محبت
  • يادداشت : فرياد من
  • نظرات : 0 خصوصي ، 16 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    امشب شب قدر"است و ما را نه قدري است نه قدرتي! نه پايي براي رفتن ونه جايي براي ماندن! آواز ملکوت به گوش اهل معرفت مي رسد و ما را نه گوشي است ونه هوشي! نه معرفت پروردگار ونه آرزوي روزگار! درهاي بهشت گشوده است و ما را نه چشمي است براي بصر ونه چشمه اي براي بصيرت! فرشتگان در رفت وآمدند...چه هيا هويي! اما ما را نه نگاه آن سويي و نه هو هويي! روح نازل مي شود بر روح ... چه روحي و چه ريحاني! اما ما را نه حس چشيدني و نه دست گرفتني ! ما در ميانه ي غوغا وفارغ از رويا ! اينجا نشسته در انتظار صبح نا پيدا! صداي پاي حادثه مي آيد ميان اين سودا! صداي آن جگر گوشه ي زهرا! نسيم دست تواناي حيدر کرار! شميم عطر گواراي آخرين سردار! طلسم مي شکند! پرده ها فروريزد! به جاري باران حديث "حب"رِيزد.