غم مخور ايام هجران رو به پايان مي رسد اين خماري از سر ما غم گساران ميرود
پرده را از رو ي ماه خيش بالا ميزند
غمزه را سر ميدهد غم از دل وجان ميرود بلبل اندر شاخسار گل هويدا ميشود
هرچه غير از ياد اوست از يادرندان مي رود